پادشاهان هخامنشی مردم را در پیروری از دین خود آزاد می گذاشتند و فرهنگ و عقاید اقوام تابع حکومت خود را محترم می شمردند. مثلاً رفتار آزاد منشانه کوروش بزرگ با مردمان مغلوب و احترام او به دین و آداب و رسوم این مردمان در آن زمان پدیده جدیدی بود. سطرهایی از منشور کوروش به این مطلب اشاره دارد که او وقتی بابِل را بدون خون ریزی و غارت فتح کرد. به نیایش و ستایش مردوک (خدای بزرگ بابِلیان) پرداخت در حالی که فرمانروایان آن زمان معمولا پس از تصرف شهر یا کشوری ساکنان آنجا را قتل عام کرده، معابد شان را غارت و به خدایان آنان اهانت می کردند.
اسکندر مقدونی و شاهان سلوکی کوشش بسیار کردند تا زبان فرهنگ و باورهای یونانی را در ایران ترویج کنند اما بیشتر ایرانیان بر دین سُنّت ها، آداب و رسوم نیاکان خود باقی ماندند از این رو در دوران سلوکیان و اشکانیان، علاوه بر اهوره مزدا خدایان کهن ایرانی همچون مهر (میترا) و آناهیتا هم ستایش می شدند برخی از پادشاهان اشکانی به تقلید از یونانیان معابدی برای آناهیتا ساختند.
در اواسط دوره اشکانیان دین زرتشتی نفوذ و گسترش چشم گیری یافت و برخی از پادشاهان اشکانی به این دین گرویده و یا از آن پشتیبانی کردند. گفته می شود یکی از شاهان این سلسله (بالش یکم) دستور داد متون پراکنده اوستا باید گردآوری شود. برخی از شاهان اشکانی تصویر آتشدانی را که نشانه گرایش آنان به کیش زرتشتی بود بر روی سکّه های خود نقش کرده اند.
نکته
درعهد اشکانی ستایش ایزد (خدای) مهر (میترا) در قلمرو آسیای صغیر راه یافت.